چرا تخلف وزیر ورزش را به او گوشزد نمیکنیم؟ افتخاری با اراده خودش نیامد که با اراده خودش برود
اجازه بدهید با یک مثال شروع کنم. شاید مثال خیلی خوبی نباشد اما در مثل مناقشه نیست. وقتی یک نفر دچار اعتیاد میشود هیچ وقت دربارهاش نمیگوییم که فقط خودش مقصر بوده، بلکه عوامل دیگر را هم دخیل میدانیم. در مورد برخی مدیرانی که به باشگاه استقلال هم آمدهاند و از جمله آقای افتخاری بنده اعتقاد دارم که تنها او را نمیتوانیم مقصر بدانیم
مثلث/ کاظم اولیایی: استقلال یا باشگاههایی مثل استقلال همیشه برای مدیران جذاب بوده و برخی حتی نسبت به این باشگاهها دچار اعتیاد شدهاند. در مورد آقای افتخاری هم باید بپذیریم که ایشان مقصر اصلی نیست. او از فوتسال به فوتبال آمد. کمترین حد پذیرش از سوی جامعه فوتبالی را به خود دید اما با توجه به تاکید وزارت ورزش تصمیم گرفت این سمت را قبول کند و آن را با تبعیت محض از دستورات وزیر ورزش حفظ کند. بنابراین بنده اعتقاد دارم آقای افتخاری اصلا با اراده خودش نیامد که بخواهد با اراده خودش برود. وزارت ورزش دنبال مدیری بود که کاملا مطیع سیاستهایش باشد و بهتر از افتخاری پیدا نکرد. آنها هیچ وقت دنبال مدیر مستقل نبودهاند. حالا هم با حضور آقای فتحی دنبال این موضوع نیستند که اختیار را به مدیرعامل یا هیات مدیره باشگاه برگردانند. در نتیجه معتقدم وقتی صورت مساله غلط است جواب درستی هم برایش وجود ندارد. چون اساسا صورت مساله باشگاهداری در فوتبال ما غلط نوشته شده است. شرح وظایف و تعریف باشگاه حرفهای چیست؟ ملاک ارزیابی عملکرد مدیریت یک باشگاه حرفهای چیست؟ ما اصلا ملاک داریم که بخواهیم طبق آن ارزیابی کنیم که آقای افتخاری چه نمرهای میگیرد؟ چطور میتوانیم درباره عملکرد ایشان صحبت کنیم وقتی هویت باشگاهی در حوزه ساختار ورزش را هرگز به رسمیت نشناختهایم؟ شما اصل سوم قانون اساسی را بخوانید متوجه میشوید که هیچ وقت قانون مبنای تصمیمگیری نزد مدیران ورزش کشورمان نبوده است. بنابراین اگر صرفا قرار است با توجه به برد و باختهای استقلال به آقای افتخاری و مدیریتش در باشگاه استقلال نمره بدهیم این کاری است شدنی اما اگر بخواهیم طبق ملاکهای حرفهای به ماجرا نگاه کنیم و بدانیم که او در بخش استعدادیابی باشگاه چه کرد یا در بخش ساختوساز عمرانی چه عملکردی داشت آن وقت است که کار سخت میشود چون اصلا چیزی برای قضاوت وجود ندارد. شما وقتی از مدیریت حرفهای صحبت میکنید باید بدانید که ما وقتی به استقلال، باشگاه میگوییم که فعالیتهای گستردهای در رشتههای مختلف ورزشی داشته باشد نه اینکه صرفا یک تیم فوتبال داشته باشیم و اسمش را بگذاریم باشگاه. این غلط است. از این گذشته شیوه نظارت بر عملکرد حرفهای مدیران هم دچار ایرادها و تبعیضهای جدی است. شما ببینید به آقای زنوزی گفته میشود که ایشان حق ندارد همزمان دو باشگاه تراکتورسازی و گسترش فولاد را داشته باشد چون این دو باشگاه در رقابتهای لیگ برتر رقیب هم هستند و داشتن یک مدیریت واحد تخلف محسوب میشود. خیلی هم عالی. دست آقایان درد نکند. حرف درستی هم زدهاند اما سوال من این است که آقایان چرا تخلف وزیر ورزش را نمیبینند و به او گوشزد نمیکنند که او طبق قانون اجازه ندارد همزمان رئیس مجمع دو باشگاه استقلال و پرسپولیس باشد؟ چرا به آقای سلطانیفر نمیگویند که ایشان به عنوان یک عضو دولتی اجازه ندارد در عرصه باشگاهداری وارد شود؟ اگر قرار است تخلف همه را ببینیم باید از بالا شروع کنیم. با همه اینها من فقط امیدوارم آقای فتحی که اخیرا جایگزین آقای افتخاری شده است در کارش موفق باشد. سابقه رفاقت 30 ساله من با ایشان البته باعث میشود که نسبت به برخی موارد تذکراتی را بعدها به خود ایشان بگویم اما با همه اینها فراموش نکنیم که ما هنوز در مورد باشگاهداری دچار یک غفلت بزرگ هستیم و سعی میکنیم از جیب مردم بگیریم و پول بیتالمال را خرج اداره باشگاههای بهاصطلاح حرفهای کنیم، غافل از اینکه در همه جای دنیا این باشگاهها هستند که به دولتها مالیاتهای سنگین میدهند و به شدت درآمدزا هستند. نباید اینطور باشد که مردم ما با این همه مشکلات اقتصادی که دارند پول فوتبال حرفهای را هم بپردازند. جای تاسف دارد و البته بعید میدانم این چرخه معیوب اصلاح شود.
دیدگاه تان را بنویسید