استعداد ما/باید به مربی ایرانی اعتماد کنیم
صحبت از مربی ایرانی و مربی خارجی است. خیلیها در اینباره نظرات خودشان را مطرح کردهاند و البته بعضی از همکاران هم اصرار دارند که بگویند کدام دیدگاه برای فوتبال ایران بهتر است. برخی از واژههایی استفاده میکنند که من چندان با آن موافق نیستم مثل بیگانگان یا اجنبیها و برخی دیگر از دوستان از طرف دیگر این بام افتادهاند و میگویند مقایسه مربی ایرانی با مربی خارجی مثل مقایسه موتور گازی با بنز است. بنده 6 سال رئیس کانون مربیان فوتبال ایران بودم و در حال حاضر هم مربیگری میکنم. بنابراین به خودم این اجازه را میدهم که درباره این موضوع اظهارنظر کنم اما این را هم بگویم که یک قانون نانوشته در همه جای دنیا وجود دارد که ما مربیان باید آن را خوب بدانیم و رعایت کنیم. ما مربیان حق نداریم همکاران خودمان را تخریب یا به آنها توهین کنیم. این یک اصل بینالمللی است و مربیان ما هم باید این نکته را بهخوبی بدانند. اما در عین حال معتقدم که ما اجازه داریم درباره عملکردها صحبت کنیم و بگوییم فلان مربی چه کارنامهای از خود به جای گذاشته و چه عملکردی داشته است و آیا رویه این مربی میتواند برای فوتبال ملی مفید باشد یا خیر.
در واقع ما میتوانیم در مورد لبخندها و اخم یک مربی هم برداشتهای خاص خودمان را داشته باشیم، اما باز هم میگویم اجازه نداریم به هیچکس توهین کنیم یا در مقام تخریب یک مربی برآییم. باید نقد کنیم. حرفهای و کارشناسانه هم نقد کنیم. ارزش کار مربیگری در فوتبال دنیا امروز بیش از هر زمان دیگری خود را نشان داده است. شاید زمانی بود که فوتبال را ستارهها میگرداندند و مربیان در سایه نام ستارگان قرار میگرفتند. ستارهها جامها را بالای سر میبردند و مربیان از کنار زمین خوشحال یا غمگین به خانه برمیگشتند تا برای تیم بعدیشان برنامهریزی کنند، اما این رویه تغییر کرد. امروز اگر 4 مربی بزرگ در دنیای فوتبال باعث شوند که فوتبال شکل جذابتری داشته باشد باید خدا را شکر کنیم و قدر کار این مربیان بزرگ را بدانیم. چون اینها هستند که باعث میشوند جذابیتها و زیباییها و راز و رمزهای فوتبال بیش از گذشته آشکار شود. اینها هستند که بازیکنان را مهیای شکوفاشدن میکنند. اما در مورد مربیانی که در تیم ملی ما کار کردهاند نقدهای جدی وجود دارد. ما هرگز از گروه خودمان در رقابتهای جام جهانی صعود نکردیم. 40 سال است که تیم امید ما به المپیک نرفته است و ما این نتایج را با مربیان خارجی کسب کردهایم. چرا؟ چون در عرصه تولید مربی هیچ بازدهی یا پویایی نداشتیم و این علامت کشورهای عقبافتاده است.
شما به آفریقا نگاه کنید. بهطور مرتب دنبال این هستند که برای تیم ملیشان مربی خارجی بیاورند. در آسیا هم همینطور. اما فراموش نکنیم که دشان فرانسه را به قهرمانی جهان رساند و دالیچ از کرواسی که هیچ کس فکرش را نمیکرد تا فینال برود نایبقهرمانی قابل احترام ساخت. واقعا برای من عجیب است که ما چرا توانمندیهای خودمان را باور نداریم. 8 سال پیش کبدی ما با اختلاف زیادی به کشورهای دیگر میباخت اما در این دوره از بازیهای آسیایی دیدید که چطور با شکستدادن هند و سایر تیمها موفق شد به قهرمانی آسیا برسد و این افتخار بسیار بزرگی است. تیم ملی کبدی ما موفق شد هند را شکست دهد؛ شکستدادن این تیم در رشته کبدی نشان داد که ما تا چه حد در درون کشورمان استعدادهای بزرگ ورزشی داریم و فقط باید این استعدادها را کشف کنیم. این استعدادها عامل بزرگی برای رسیدن به موفقیت هستند. ما در والیبال، بسکتبال و کشتی حرفهای زیادی برای گفتن داریم. در واقع میخواهم بگویم بذری اگر کاشته شود شک نکنید که محصولات خوبی در کار خواهد بود. اما در فوتبال ما این اتفاق نیفتاده است. آنچه میبینیم، این است که در فوتبال پول وجود دارد و در اینجاست که باید واقعیت دشمنی غرب با خودمان را بیابیم. چون آنها اجازه نمیدهند که ما به این پول در فوتبال دست پیدا کنیم. آنها اجازه نمیدهند ما پیشرفت کنیم. آنها اجازه توسعه را به دیگران نمیدهند. کشور ما علیرغم همه داشتههایش حالا شبیه کشورهایی شده که هیچ چیزی ندارند.
مسئولین باید به خودشان بیایند. من نمیگویم ما باید فقط ادای لیگهای حرفهای یا کشورهایی که فوتبال توسعهیافته دارند را دربیاوریم. اما باید درها را باز کنیم تا مربی ایرانی بتواند توانمندیهای خودش را نشان بدهد. باید به مربی ایرانی اعتماد کنیم. من با گفته مجید جلالی موافقم که میگوید اگر قلعهنویی و دایی در کشورهای توسعهیافته به دنیا میآمدند و در آنجا رشد میکردند، بهتر از مورینیو و دشان ظاهر میشدند. اینها سرمایههای فوتبال ما هستند. زمانی که با ناصر ابراهیمی تیم ملی را تمرین میدادیم امیر قلعه نویی جوانی بود که بسیار فوتبال را میفهمید؛ یک استعداد عجیب. پر از هوش و تکنیک و درک بالایی از فوتبال داشت. اما چرا اینها نتوانستند در لیگهای خارجی مربیگری کنند چون در داخل به این سرمایهها بها ندادیم.
چون هرگز شرایط را برای آنها فراهم نکردیم که به یک مربی بینالمللی تبدیل شوند. امروز ما باید این عزیزان را در فوتبال روز دنیا میدیدیم. اما متاسفانه این اتفاق هرگز نیفتاد. ما باید امروز به کشورهای بزرگ در فوتبال دنیا نگاه کنیم. آنها به مربیان خودشان اعتماد میکنند. آنها همانطور که بازیکن میسازند مربی هم میسازند و این چرخه همچنان ادامه دارد.
بنابراین اینقدر نگوییم که فلان مربی نمیتواند خوب حرف بزند یا فلان مربی سواد بالایی ندارد چون در همان کشورهای توسعهیافته فوتبال هم شما وقتی قشر فوتبالیشان را بررسی و به گذشته بازیکنان یا مربیانشان نگاه میکنید متوجه میشوید که آنها از جامعهای که در آن زندگی میکنند، عقب هستند. باید به مربی ایرانی اعتماد کنیم. باید بدانیم که هرگاه این اعتماد صورت گرفته نتایج خوبی دیدهایم. من هرگز از کیروش درس اخلاق و ادب نگرفتهام. باید دیدگاه متفاوتی را در فوتبالمان حاکم کنیم. باید بتوانیم که مربیانمان را به سطوح بالا برسانیم و از فوتبالمان یک فوتبال بینالمللی بسازیم.
دیدگاه تان را بنویسید